آیه 46 سوره دخان

از دانشنامه‌ی اسلامی

كَغَلْيِ الْحَمِيمِ

[44–46] (مشاهده آیه در سوره)


<<45 آیه 46 سوره دخان 47>>
سوره :سوره دخان (44)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آن سان که آب به روی آتش جوشان است.

چون جوشیدن آب جوشان

همانند جوشش آب جوشان.

همانند جوشيدن آب جوشان.

جوششی همچون آب سوزان!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

seething like boiling water.

Like the boiling of hot water.

As the seething of boiling water.

Like the boiling of scalding water.

معانی کلمات آیه

  • حميم: آب جوشان.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ «43» طَعامُ الْأَثِيمِ «44» كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ «45» كَغَلْيِ الْحَمِيمِ «46»

(ميوه) همانا درخت زقّوم، غذاى گناهكاران است. همچون مس آب كرده در شكم آنها مى‌جوشد. همچون جوشش آب داغ.

خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى‌ سَواءِ الْجَحِيمِ «47» ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ «48»

(به مأموران دوزخ گفته مى‌شود) گنه‌كار را بگيريد و او را به وسط آتش شعله‌ور بكشيد. سپس از آب سوزان بر سرش بريزيد.

ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ «49» إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ «50»

(به او گفته مى‌شود) بچش كه تو همان هستى كه به گمان خود عزيز و كريم بودى. اين همان است كه همواره در آن ترديد داشتيد.

نکته ها

«زقوم» نوعى غذاى ناخوشايند در دوزخ است. در سوره‌ى صافّات آيه 63 نيز اين گونه آمده است: شَجَرَةُ الزَّقُّومِ‌ ... إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ‌ درخت يا گياهى است كه از دوزخ مى‌رويد، آرى همان گونه كه انسان مجرم در دوزخ هميشه مى‌ماند، درخت هم به اراده‌ى خدا باقى مى‌ماند.

«أَثِيمٍ» به كسى گويند كه بر گناه پايدار باشد.

«مهل» به معناى فلز يا مس ذوب شده يا آلوده است.

«فَاعْتِلُوهُ» به معناى كشاندن همراه با قهر و خشونت است.

پیام ها

1- معاد، جسمانى است. (مسئله‌ى طعام و آب جوش، نشانه‌ى جسمانى بودن‌

جلد 8 - صفحه 505

معاد است.) طَعامُ‌ ... فِي الْبُطُونِ‌

2- گناه سبب عذاب و قهر الهى است. «طَعامُ الْأَثِيمِ»

3- عذاب قيامت هم جسمى است و هم روحى. (عذاب جسمى موادّ جوشان و عذاب روحى، شنيدن تحقير و تمسخر به اينكه شما بوديد كه در دنيا تنها براى خود عزّت و كرامت قائل بوديد.) «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ»

4- دوزخيان از درون و بيرون مى‌سوزند. يَغْلِي فِي الْبُطُونِ‌ ... صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (46)

كَغَلْيِ الْحَمِيمِ‌: مانند جوشيدن آب در نهايت جوشش كه از شدت حرارت امعاء و احشاء را پاره كند.

«1» تحف العقول، (ج پنجم قم) ص 202.

جلد 12 - صفحه 30

كفاية الموحدين- در حديثى حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: شجرة زقّوم درختى است كه از قعر جهنم بيرون آيد، و ميوه آن مانند سر شياطين است از قبح صورت و كثرت عفونت و چرك، و شاخه‌هاى آن درخت پرورش يافته از آتش جهنم، و ثمره آن آتش و برگهاى آن آتش و خارهاى آن از آتش خلق شده، و چون از ميوه آن بخورند مى‌يابند آن را تلخ‌تر از صبر و بدبوتر از ميته گنديده و سخت‌تر از آهن، آنگاه متذكر مى‌شوند آنچه در دنيا خورده‌اند از طعامهاى لذيذه‌ «1».

و روايتى ديگر آنكه: بقدرى گرسنه نمايد خدا ايشان را تا آنكه فراموش كنند عذاب آتش را از شدت گرسنگى، پس فرياد كنند به مالك، پس آنها را تحميل آن درخت نمايد و در آن جماعت نيز ابو جهل باشد «2». پس حق تعالى زبانيه را امر فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (42) إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (43) طَعامُ الْأَثِيمِ (44) كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (45)

كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (46) خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى‌ سَواءِ الْجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ (48) ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50)

ترجمه‌

روزى كه كفايت نميكند دوستى از دوستى چيزى را و نه آنها يارى كرده ميشوند

مگر آنرا كه رحمت كرد خدا همانا او ارجمند مهربانست‌

همانا درخت زقّوم‌

خوراك كسى است كه بسيار گناه‌كار است‌

مانند مس گداخته ميجوشد در شكم‌ها

چون جوشيدن آب داغ‌

بگيريد او را پس بكشيدش بعنف بميان دوزخ‌

پس بريزيد بر بالاى سرش از عذاب آب جوشان‌

بچش همانا تو آن كسى كه ارجمند بزرگوارى‌

همانا اين آنست كه بوديد بآن شك ميآورديد.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه اوصاف روز قيامت را بيان فرموده كه آن روزى است كه هيچ دوست و يار و ياورى نميتواند بى‌نياز كند دوست و يار و ياور خود را كه در دنيا داشته بهيچ قدر از بى‌نيازى و نه آنها از خارج يارى كرده شوند مگر خداوند ترحّم فرمايد بر كسى بعفو از گناه او بدون وسيله يا بوسيله شفاعت شفعاء آنانكه خدا اذن شفاعت بايشان داده مانند انبياء و اولياء و اهل ايمان هر يك بحسب مرتبه قرب و اذنى كه از خدا باو در شفاعت داده شده همانا عزّت مطلقه و رحمت رحيميّه از آن حقّ است و كسيرا در آن مستقلّا راهى نيست و قمّى ره نقل فرموده كه كسانيكه نميتوانند با هم كمك كنند مواليان غير اولياء خدا هستند و كسانيكه مشمول رحمت خدا ميشوند و استثنا شده‌اند اولياء آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و در بعضى از روايات مستثنى و مورد رحمت حقّ بائمّه اطهار و شيعيان ايشان تفسير شده كه ميتوانند دستگيرى كنند و درخت زقوم كه در سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته شده باشد و قمّى ره آنرا به مس گداخته تفسير فرموده و ميجوشد در شكمها مانند جوشيدن آبيكه به منتهاى حرارت رسيده است و خطاب از مصدر جلال صادر ميشود بملائكه عذاب كه از آنها بزبانيه تعبير ميشود بگيريد او را پس با فشار باطراف و جوانبش بكشيدش بسوى جهنّم و در وسط آن جاى دهيد چنانچه قمّى ره فرموده پس بر كاسه سرش آب‌

جلد 4 صفحه 629

جوش بريزيد و بگوئيد بچش عذاب را همانا تو آن كسى هستى كه خود را عزيز كريم ميخواندى چون در جوامع و قمّى ره نقل نموده كه او در مكّه ميگفت منم عزيز كريم و بعدا باو و رفقايش گفته ميشود اين عذابى است كه تا در دنيا بوديد در آن شك و ترديد داشتيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ شَجَرَةَ الزَّقُّوم‌ِ (43) طَعام‌ُ الأَثِيم‌ِ (44) كَالمُهل‌ِ يَغلِي‌ فِي‌ البُطُون‌ِ (45) كَغَلي‌ِ الحَمِيم‌ِ (46)

بدرستي‌ ‌که‌ درخت‌ زقوم‌ طعام‌ گنه‌ كار ‌است‌ مثل‌ مس‌ آب‌ كرده‌ ميجوشد ‌در‌ شكمها مثل‌ جوشش‌ آب‌ جوش‌.

إِن‌َّ شَجَرَةَ الزَّقُّوم‌ِ خداوند توصيف‌ ميفرمايد شجره زقوم‌ ‌را‌: إِنَّها شَجَرَةٌ تَخرُج‌ُ فِي‌ أَصل‌ِ الجَحِيم‌ِ طَلعُها كَأَنَّه‌ُ رُؤُس‌ُ الشَّياطِين‌ِ فَإِنَّهُم‌ لَآكِلُون‌َ مِنها فَمالِؤُن‌َ مِنهَا البُطُون‌َ و الصافات‌، آيه 61 ‌الي‌ 64 شرحش‌ ‌در‌ محلش‌ گذشت‌.

اشكال‌: آتش‌ جهنم‌ ‌که‌ ‌آن‌ قدر سوزنده‌ ‌است‌ چرا ‌اينکه‌ درخت‌ ‌را‌ نميسوزاند!

جواب‌: آتش‌ جهنم‌ و ‌لو‌ سوزنده‌ ‌است‌ لكن‌ مامور بامر الهي‌ ‌است‌ بسيار چيزهايي‌ ‌در‌ جهنم‌ هستند و نمي‌سوزند مثل‌ اغلال‌ و سلاسل‌ و حيات‌ و عقارب‌ و ملائكه‌ عذاب‌، بلكه‌ اهل‌ عذاب‌ ‌که‌ ميسوزند بتفاوت‌ دركات‌ ‌آنها‌، و كفريات‌ و ظلمها و معاصي‌ ميسوزند يكي‌ ‌را‌ يك‌ درجه‌ ميسوزاند يكي‌ ‌را‌ هزار درجه‌ ‌حتي‌ گفتند: مثل‌ انوشيروان‌ و حاتم‌ ‌براي‌ كفرشان‌ ‌در‌ جهنم‌ ميروند و ‌براي‌ عدالت‌ و

جلد 16 - صفحه 97

سخاوت‌ ‌که‌ داشتند نميسوزند، و ريشه ‌اينکه‌ درخت‌ ‌در‌ قعر جهنم‌ ‌است‌ ولي‌ شاخ‌ و برگ‌ و ميوه ‌او‌ ‌در‌ تمام‌ طبقات‌ جهنم‌ ‌است‌ و بسيار كريه‌ المنظر ‌است‌ و متعفن‌ و تلخ‌ لكن‌ ‌از‌ شدت‌ جوع‌ و گرسنگي‌ ‌که‌ گفتند: اشد ‌از‌ سوزش‌ آتش‌ ‌است‌ اهل‌ جهنم‌ ميگيرند ‌با‌ اينكه‌ شوك‌ و تيغ‌ بسيار دارد و بسختي‌ فرو ميدهند، و ديگر ‌از‌ طعام‌ اهل‌ جهنم‌ غسلين‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ لا طَعام‌ٌ إِلّا مِن‌ غِسلِين‌ٍ الحاقة، آيه 36. و گفتند: غساله مدفوعات‌ اهل‌ جهنم‌ و چرك‌ و خون‌ خارج‌ ‌از‌ بدنهاي‌ ‌آنها‌ ‌است‌.

طَعام‌ُ الأَثِيم‌ِ اثم‌ معصيت‌ و نافرماني‌ ‌است‌، و اثيم‌ گنه‌ كار ‌است‌ و مراد ‌در‌ اينجا كافر و مشرك‌ و ضال‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌باشد‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌.

كَالمُهل‌ِ مهل‌ فلز گداخته‌ ‌است‌ مثل‌ مس‌ و طلا و نقره‌ و قلع‌ و آهن‌ و ساير فلزات‌.

يَغلِي‌ فِي‌ البُطُون‌ِ ‌از‌ ‌آن‌ حرارتي‌ ‌که‌ ‌در‌ داخل‌ اهل‌ جهنم‌ هست‌ آب‌ ميشود و بجوش‌ ميآيد.

كَغَلي‌ِ الحَمِيم‌ِ حميم‌ آب‌ جوشيده‌ ‌است‌ ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ ميجوشد و مكرر گفته‌ايم‌ همين‌ نحو ‌که‌ نعم‌ بهشتي‌ طرف‌ نسبت‌ نيست‌ ‌با‌ نعم‌ دنيوي‌ همين‌ نحو عذاب‌ جهنم‌ ‌هم‌ طرف‌ نسبت‌ نيست‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ عذاب‌هاي‌ دنيوي‌ و ‌اينکه‌ تشبيهات‌ ‌براي‌ تقريب‌ بذهن‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 46)- «جوششی همچون آب سوزان» (کَغَلْیِ الْحَمِیمِ).

هنگامی که گیاه زقوم وارد شکم آنها می‌شود، حرارت فوق العاده‌ای ایجاد کرده، و همچون آبی جوشان غلیان پیدا می‌کند، و به جای این که این غذا مایه قوت و قدرت گردد بدبختی و عذاب و درد و رنج می‌آفریند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص84

منابع